تسخیر آسمان
شهید غلامرضا چاغروند؛
هم اکنون که به جبهه های دفاع مقدس اعزام می شوم هیچ
وقت اجازه نمی دهم توسط دشمن به اسارت درآیم و تا جان در
تن دارم می جنگنم.
خلبانی که سرش را با کلاه بریدند
عراقیها اول کمک خلبانها را اسیر کردند و برای شهید چاغروند شرط
گذاشتند که اگر به امام و نظام جمهوری اسلامی توهین کند وی را
نمیکشند. وقتی قبول نکرد با چاقو ضربهای به او زدند و تهدید کردند
اگر توهین نکنی سرت را میبریم.
به گزارش کنگره لرستان به نقل از خبر افلاک، سال 1331 شهید غلام رضا
چاغروند هدیه ی خداوند بود به خانواده ای مذهبی از خرم آباد لرستان.
در سن 6 سالگی راهی دبستان شد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و
متوسطه در دبیرستان امیرکبیر خرم آباد موفق به اخذ دیپلم گردید.
در طول زندگی شخصی فروتن بود.خط مشی زندگیش با توجه به شرکت
در جلسات قرائت قرآن و سخنرانی های روحانیون همواره در مسیری بود
که در تمام حالات زندگیش حدود دین را کاملاً رعایت می کرد.
شهید بعد از پایان تحصیلات متوسطه در سال 1354 عازم افسری خلبانی
در هوانیروز شد. در سال 1357 شهید همگام با امت برخاسته اسلامیان
علیه رژیم سفاک پهلوی درتمام تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می نمود
فعالیت های مهم فرهنگی شهید،بیشتر اوقات و شاید تمام نظامیگری
ایشان در جبهه های خوزستان و کردستان و دشمن بعثی صرف شد.
ایشان شخصی محجوب و دارای اخلاق همراه با تعصبات دینی و از نظر
استعداد به حدی بوده است که توانسته است از آزمایشات خلبانی موفق
باشد. از سنین کودکی به مسائل مذهبی آشنا و به آن ها علاقه داشت با
علاقه و پشت کار بدون وقفه تا دیپلم درس خواند یک بار در سال 1355 در
اصفهان با رییس شهربانی وقت اصفهان درگیر و مدت یک ماه در
بازداشتگاه ارتش بوده است. او با لباس شخصی درتمام تظاهرات شرکت
می نمود.در اوج گیری انقلاب با مردم همراه بودو بعد از پیروزی انقلاب
بلافاصله در درگیری های کردستان شرکت داشته است.هر بار با
روحیه ای بازتراز کردستان برمی گشت.وی گفت یکبار که قصد پیاده
کردن نیرو بوسیله هلی کوپتر در مریوان راداشتم در حالی که محل پیاده
شدن نیروهای ما بوسیله دشمن شناسایی شده بود و قبل از این که ما از
هلی کوپتر پیاده شویم ما را مورد هجوم قراردادند ولی به لطف الهی
موفق شدیم پیروز شویم.
در سال 1358 به پایگاه باختران منتقل گردید که همزمان با شورش
گروهک ها در کردستان بودشهید از همان اوایل سال 1358 تا مورخه
30/6/59در عملیات های مختلف نظامی در کردستان شرکت داشت.
شهید در اوایل سال 59 ازدواج نمود که از وی فرزندی به جا نمانده است.
غلام رضا در تاریخ 30/6/59همزمان با هجوم ناجوانمردانه ی کفار بعثی به
جبهه اعزام گردیدکه بعد از شرکت در عملیات مختلف در تاریخ 12/7/59در
نزدیکی دهلران با رشادت کامل و عشق به الله و رهبریت اسلامی
کشورمان به درجه رفیع شهادت نائل گردید او از طریق نیروی زمینی به
جبهه اعزام و قبل از آخرین عزیمت به یکی از دوستانش گفته بود: من
می خواهم غسل شهادت کنم چون امکان دارد امروز شهید شوم.در تاریخ
12/7/59در نزدیکی دهلران هلی کوپتر وی مورد اصابت قرار گرفته و پس
از اسارت وی را شهید کردند.
پیروی از ولایت
پیروی و اطاعت از امام (ره)و ایثار و فداکاری در راه انقلاب تا سر حد اهدای
جان ، اهتمام به وظایف دینی از نصایح همیشگی وی بود به همرزمش
سرهنگ هوانیروز حسین سپهوند گفته بود: هم اکنون که به جبهه های
دفاع مقدس اعزام می شوم هیچوقت اجازه نمی دهم توسط دشمن به
اسارت درآیم و تا جان در بدن دارم می جنگنم.
منبع:ک- ستارگان رهنما-ج 7/ فرهاد طهماسبی
نظرات شما عزیزان: